اورونوف نیم فصل از پرسپولیس جدا می شود؟
هافبک تهاجمی ملی پوش ازبکستانی تیم پرسپولیس همچنان از یک تیم قطری پیشنهاد دارد و ظاهرا می خواهد از این تیم جدا شود.
نشست علمی با موضوع «فدک؛ سهم خواهی اقتصادی یا نماد حق خواهی و مظلومیت حضرت زهرا(س)، در دانشکده علوم قرآنی مشهد برگزار شد.
به گزارش ایکنا از خراسان رضوی، مجتبی نوروزی عضو هیئت علمی دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم، در نشست علمی تحت عنوان «فدک؛ سهم خواهی اقتصادی یا نماد حق خواهی و مظلومیت حضرت زهرا(س)» که به همت انجمن علمی دانشکده علوم قرآنی مشهد برگزار شد، اظهار کرد: از حضرت فاطمه زهرا(س) گفته شده که فدک را مصادره کردند. در عین حال، ایشان بحث ادعای ملکیت آن را مطرح کردند، اما متاسفانه این بحث مورد موافقت قرار نگرفت و از حضرت فاطمه زهرا(س) درخواست آوردن شاهد کردند. آن بزرگوار دو نفر شاهد معتبر را آوردند، اما متاسفانه این قضیه هم مورد پذیرش قرار نگرفت.
وی ادامه داد: سوالی که اینجا مطرح می شود این است که چرا این قضیه فدک مورد پیگیری حضرت فاطمه زهرا(س) بوده و سرنوشت آن چه شده است. ابتدا باید به موقعیت جغرافیایی فدک اشاره کنیم. فدک منطقه ای تاریخی در شمال شرق مدینه بوده که در حدود صد و چهل کیلومتری شمال شرق مدینه قرار دارد. این منطقه شامل روستاهای زیادی بوده و بیست و یک روستا جزو فدک به حساب می آمدند. جمعیت آن را حدود 35 هزار نفر ذکر کرده اند و امروز نیز فدک و ساکنان آن شهرت دارند. در زمان پیامبر(ص) نیز فدک یک موقعیت ویژه و ممتازی داشت و سر راه تجاری مکه به شام بود و اهمیت اقتصادی فراوانی داشت. این منطقه نزدیک قلعه های خیبر بود که به هر حال مرکز زندگی یهودیان به حساب می آمد و به لحاظ اقتصادی و نظامی، منطقه ای بسیار مهم بود. به لحاظ آب و هوا و حاصل خیزی هم، این منطقه دارای نخلستان های فراوان و چشمه های جوشان بود و به طور خلاصه به لحاظ کشاورزی و باغبانی رونق زیادی داشت . یعنی طوری نبود که فرض کنیم یک منطقه معمولی است و چند باغ کوچک دارد، بلکه یک منطقه خوش آب و هوا و حاصلخیز و پر از محصولات متعدد بود.
نوروزی تصریح کرد: بخشی از یهودیان در این منطقه زندگی می کردند و ساکنان یهودی فدک تحت حمایت یهودیان خیبر بودند که هم پیمان آن ها به حساب می آمدند و تا زمان خلیفه دوم این منطقه در اختیار همین یهودیان بود. در سال هفتم هجری، قضیه فتنه یهودیان خیبر مطرح شد و پیامبر(ص) آن فتنه را خنثی کردند و به فتح خیبر انجامید. اهالی فدک که به هر حال هم پیمان یهودیان خیبر بودند، نگران شدند زیرا تصور کردند که اگر همان اتفاق برای آن ها نیز بیفتد، دچار مشکل خواهند شد.
عضو هیئت علمی دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم بیان کرد: بعد از فتح خیبر، در همان سال هفتم هجری و در ماه صفر، ساکنان فدک ترسیدند و از پیامبر(ص) خواستند درخواست صلح کند. پیامبر(ص) وضعیت یهودیان خیبر را که مشاهده کردند، قبول کردند که آن ها در همین منطقه بمانند. فدک بدون جنگ و خون ریزی تصرف شد و آن ها نیمی از سرزمین های خود را به پیامبر(ص) تقدیم کردند و پیامبر(ص) هم اجازه دادند که در همان منطقه بمانند.
وی افزود: این اموالی که فدک جزو اموال پیامبر بود، طبق آیه هفتم سوره هشت قرآن «مافی الله علی رسوله» به ایشان تعلق داشت و مسلمین از این فدک هیچ سهمی نداشتند. بنابراین کل فدک و سرزمین های در اختیار پیامبران به پیامبر(ص) تعلق داشت و در زمان ایشان هم فدک در اختیار پیامبر(ص) بود و پیامبر(ص) آن را به حضرت زهرا(ص) بخشیدند.
نوروزی گفت: بعد از رحلت پیامبر (ص)، اولین کاری که خلیفه اول انجام داد، مصادره فدک از حضرت زهرا (س) بود و وقایع دیگری نیز در این زمینه اتفاق افتاد که به آن ها اشاره خواهیم کرد. نکته ای که در این جا باید توجه شود، این است که مالکیت فدک بعدها به عنوان یک مسئله کلامی مطرح شد و دانشمندان و علمای مختلف در مورد این فدک بحث کردند تا ثابت کنند آیا حرف خلیفه اول درست است یا این که این ملکیت متعلق به حضرت فاطمه زهرا(ص) است.
این استاد قرآنی بیان کرد: حضرت زهرا(س) دو نکته را مطرح کردند: اول، این که فدک ملک شخصی بوده و بخشی از هدیه ای است که پیامبر(س) به ایشان داده اند و دوم، بحث ارث بودن فدک را مطرح کردند. برای بررسی این دو موضوع می توان به کتاب های زیادی که در این زمینه نوشته شده است، مراجعه کرد. از جمله کتاب های معتبر می توان به کتاب آقای جوهری با عنوان «سقیفه و فدک» که در قرن چهارم نوشته شده است، و همچنین کتاب های معاصر از قبیل «در جستجوی فدک» از آقای محمد امین پور امینی و «فدک، نماد مظلومیت اهل بیت» از آقای محمدتقی(ره) اشاره کرد. مفسران شیعه معتقدند که پیامبر (ص) فدک را طبق آیات ششم و هفتم سوره هشت و آیه اول سوره انسان به حضرت زهرا (س) بخشیدند و روایت هایی که در این زمینه وجود دارد، بسیار زیاد است و هم در روایات شیعه و هم در منابع اهل سنت، از جمله از ابوسعید خدری و ابن عباس آمده است که وقتی آیه «و آتِ ذَا الْقُرْبَی حَقَّهُ» نازل شد، پیامبر(ص) حضرت زهرا را صدا زده و فدک را به ایشان بخشیدند. اما بعد از رحلت پیامبر (ص)، ابوبکر فدک را از حضرت زهرا (س) گرفت و این قضیه حتی در منابع اهل سنت نیز ذکر شده که فدک به حضرت زهرا(س) بخشیده شده بود.
وی ادامه داد: بنابراین، مشخص است که فدک به عنوان یک موضوع مهم در تاریخ اسلام و نه فقط برای حضرت زهرا(س)، بلکه برای اهل بیت دارای اهمیت ویژه ای است. پیامبر (ص) فدک را در اختیار حضرت زهرا(س) گذاشته بود و تمام منافع و درآمد آن در اختیار ایشان بود.
نوروزی گفت: اما بعدها ابوبکر ادعای جدیدی را مطرح کرد و گفت که فدک مربوط به پیامبر نیست، بلکه مربوط به مسلمانان است و این موضوع را نیز انکار کرد. این اظهارات ابوبکر که فدک مربوط به پیامبر(ص) نیست و مربوط به مسلمانان است، جای نقد دارد. اولین نقد را خود امام علی (ع) در همان جلسه مطرح کردند و گفتند که فدک در اختیار پیامبر بوده و پیامبر آن را به حضرت زهرا بخشیده اند. در فقه قاعده ای داریم به نام «قاعده ید» که مورد قبول شیعه و سنی است. این قاعده می گوید: «البینة علی المدعی» (مدعی ملزم به ارائه دلیل و شاهد است). بنابراین، ابوبکر که مدعی بود فدک متعلق به ایشان نیست، باید شاهد می آورد، نه اینکه از حضرت زهرا(س) بخواهد. در واقع، هر فردی که در یک ملک یا دارایی سکونت دارد، اگر کسی دیگری ادعا کند که آن ملک متعلق به اوست، باید اشخاص مدعی، شاهد بیاورند. مثلاً اگر کسی بیاید و ادعا کند که ماشینی که شما در اختیار دارید متعلق به اوست، آن فرد باید دلیل و شاهد بیاورد، نه کسی که در اختیارش قرار دارد. در ماجرای فدک نیز همین طور بود. فدک در اختیار حضرت زهرا بود و ابوبکر که بین علمای شیعه و سنی بود، باید برای ادعای خود دلیل و مدرک می آورد. اما در این ماجرا، ابوبکر، مدعی ست و از حضرت زهرا درخواست شاهد می کند. این خود از عجایب است .
عضو هیئت علمی دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم ادامه داد: بعد از آن، شاهدانی که حضرت زهرا (س) آوردند، مورد قبول واقع نشد. امام علی (ع) هم در همان جلسه به این قضیه اعتراض کردند و به همین قاعده اشاره کردند که ابوبکر در حال نقض این قاعده شرعی است. برخی منابع ذکر کرده اند که درآمد سالانه فدک در زمان پیامبر بین بیست و چهار تا هفتاد هزار دینار تخمین زده می شد. این موضوع بسیار مهم است؛ زیرا هر شخصی که در اختیار این درآمد قرار داشت، می توانست ثروت زیادی به دست آورد که می توانست معادلات را به هم بزند. لذا خلیفه اول به خاطر اینکه خاندان پیامبر و اهل بیت از لحاظ سیاسی قدرتی پیدا نکنند، فدک را از حضرت زهرا (س) پس گرفت و به زور آن را مصادره کرد. آن ها می خواستند اهل بیت و پیروان آن ها از لحاظ مالی قوت نگیرند و به لحاظ سیاسی بر تسلط خود بر مردم افزودند. به همین خاطر، خلیفه اول فدک را غصب کرد و اجازه نداد که آن در اختیار حضرت زهرا (س) باشد.
وی بیان کرد: بحث فدک از دو جهت اهمیت داشت: هم از نظر اقتصادی و هم از نظر سیاسی. به عبارتی، این فدک می توانست برای پیشبرد اهداف سیاسی و اجتماعی استفاده شود و قدرت اهل بیت را افزایش دهد. لذا، مانع شدند و اجازه ندادند که این کار صورت گیرد، زیرا نمی خواستند اهل بیت در بین مردم و مسلمانان نفوذ کنند و از امکانات اقتصادی استفاده نمایند. با یک نقشه طراحی شده، ابتدا از آن حضرت بازپس گیری کردند و کارگزاران حضرت فاطمه زهرا (س) را از فدک بیرون کردند و آنجا را به زور غصب کردند. حضرت فاطمه زهرا(س) نیز در مقابل این قضیه سکوت نکردند و در راستای بازپس گیری حق خود نهایت تلاش را کردند. حق آن ها و حق اهل بیت و حق شیعیان بود که این زمین در اختیار آن ها قرار بگیرد و در مصارف خود خرج شود حضرت زهرا(س) دو مسئله را در موضوع فدک پیگیری کردند: اول اینکه بحث بودن فدک را به عنوان بخششی از ناحیه پیامبر مطرح کردند و دوم اینکه بعد از اینکه ابوبکر فدک را نپذیرفت، بحث ارث بودن فدک را مطرح کردند.
نوروزی تصریح کرد: حال بررسی می کنیم که آیا ابوبکر حق داشته که چنین کاری را انجام بدهد یا خیر. مورد اول در مورد این است که فدک واقعاً جزو اموال پیامبر بوده است. حضرت زهرا(س) نیز به آیه 26 استناد کردند. وقتی این بحث مطرح شد، ابوبکر خواست که از ایشان شاهد بخواهد. جالب است که در جلسه ای که این صحبت ها مطرح بود، ابوبکر به حضرت زهرا گفت: «أمین الصدق» (یعنی اعتراف به صداقت حضرت زهرا) اما در عین حال سخنان ایشان را قبول نکرد. این تناقض از نقطه نظر تاریخی حائز اهمیت است. در تاریخ نوشته شده که حضرت زهرا دو شاهد را مطرح کردند: یکی امام علی(ع) و دیگری ام المؤمنین. اما متاسفانه ابوبکر شهادت امام علی(ع) را نپذیرفت و دلیلش این بود که می گفت: «او ذی نفع است و شهادتش مورد قبول نیست» . همچنین شهادت ام المؤمنین که پیامبر وی را از زنان بهشتی معرفی کرده بود و پیامبر نیز شخصیت او را تأیید کرده بود، هم مورد قبول واقع نشد. به هر حال، خلیفه دوم در جریان غصب فدک نقش بسزایی داشت و در واقع همواره به نفع ابوبکر وارد عمل شده و اجازه نمی داد که حقی به اهل بیت برگردانده شود . زمانی که ابوبکر متوجه شد که حضرت زهرا(س) جدی در این موضوع هستند، گفت که ما با فدک همان گونه رفتار می کنیم که پیامبر(ص) رفتار کرده است. سخن در واقع درباره کسانی است که پیامبر آنان را قبول دارد و این نشان می دهد که به هر حال، هوا و هوس و در واقع نفسانیت آنان را بر قرآن و سخنان پیامبر ترجیح می دهند.
عضو هیئت علمی دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم ادامه داد: نکته دیگر این است که در سیره پیامبر، آمده که پیامبر بر اساس شاهد و سوگند قضاوت می کردند. طبق قاعده ای که اشاره کردیم، «البین علی المدعی، الیمین علی المدعا علیه»، ابوبکر که مدعی است، باید شاهد بیاورد و حضرت زهرا باید سوگند بخورد. اما برخلاف این سنت پیامبر، ابوبکر از حضرت زهرا نخواست که اقامه سوگند کند. در واقع، «المدعی باید شاهد بیاورد» و در چنین شرایطی، ابوبکر باید شاهد بیاورد، زیرا فدک در اختیار حضرت زهرا بوده و در تصرف او قرار داشت. حضرت زهرا باید سوگند بخورد که در واقع راست می گوید. اما ابوبکر برخلاف این سنت پیامبر، از حضرت زهرا نخواست که اقامه سوگند کند. اهل سنت نیز نمی توانند به راحتی اشتباهات خلیفه اول را توجیه کنند. نکته دیگر این است که هبه و بخشش، به عنوان یک امر شخصی، ابوبکر با ادعای اینکه فدک از مال مسلمین است، اجازه نداد شاهدان بعدی هم بیایند. اگر افراد زیادی شاهد بودند که فدک به حضرت زهرا بخشیده شده است، اما ابوبکر اجازه نداد شاهدان بیشتری حضور یابند . او ادعا داشت که فدک جزو اموال عمومی است و بعد از پیامبر هم باید در اختیار خلیفه باشد. در حالی که این ادعا با نفس قرآن تناقض دارد، زیرا خداوند انفال را در اختیار پیامبر قرار داده و آن اموالی است که بدون جنگ به پیامبر رسیده و مال غنیمت جنگی نبوده که او آن را بین مسلمانان تقسیم کند. بنابراین، ابوبکر به نوعی با آیات قرآن تناقض دارد. دلیل بعدی این است که خلاف ادعای ابوبکر، شواهد تاریخی زیادی داریم که نشان می دهد فدک و اموال دیگر در اختیار پیامبر بوده، یعنی عمومی نبوده است.
وی افزود: بسیاری از موارد نشان می دهد که فدک و اموال آن در اختیار امام علی بوده و نیز موارد مشابه مانند اموال بنی نظیر و باغ های هفت گانه که پیش از جنگ احد در اختیار پیامبر قرار گرفت. یکی از تخلفات ایشان این بود که به این قاعده پایبند نبود. دومین مورد این است که تمام منابع تاریخی بر این باورند که فدک در اختیار حضرت زهرا بوده و هیچ موردی نداریم که بگوید فدک در تصرف او نبوده است. اگر غیر از این بود، معنا نداشت؛ زیرا عدم تصرف دلالت بر این دارد که فرد هیچ ادعایی نمی تواند نسبت به آن داشته باشد . اما در اینجا می بینیم قضیه برعکس است.
نوروزی گفت: مورد بعدی این است که در موارد مشابه برخی از صحابه به ابوبکر ادعا می کردند که پیامبر مالی را به آن ها داده و ابوبکر آن را می پذیرفت. مثلاً اگر در موردی اختلاف وجود داشت، ابوبکر ادعای برخی صحابه را می پذیرفت، اما در مورد حضرت زهرا که دختر پیامبر است، این ادعا را قبول نکرد . حضرت زهرا می گفت که این مال به ما بخشیده شده، اما ابوبکر برخلاف موارد مشابه، اینجا در واقع این ادعا را نمی پذیرد. به طور کلی، اصول علمای شیعه و اهل علم بر این است که صداقت شخص اعتبار بیشتری دارد نسبت به ارائه بیانیه و شاهدی از طرف مقابل، لذا حاکم می تواند بر اساس علم و صداقت طرف عمل کند. اما ابوبکر ادعای افراد معمولی را در این موارد می پذیرد و ادعای حضرت زهرا را رد می کند. علمای اهل سنت بر این باورند که سخن صحابی عادل مورد پذیرش است، اما در مورد حضرت زهرا، علی رغم علم به صداقت آن حضرت، این اصل اجرا نشد . دلیل دیگری بر رد ادعای ابوبکر این است که حضرت زهرا در همان جلسه امام علی را به عنوان مصداق آیه تطهیر مطرح کردند و گفتند که آن حضرت از هرگونه پلیدی دور است. اما با وقاحت تمام، در برابر حضرت زهرا و امام علی، تهمت می زنند که شما دروغ می گویید و ادعای دروغی می کنید. حضرت امام علی در همان جلسه به اینکه حضرت زهرا مصداق آیه تطهیر است، احتجاج کردند. افرادی که بر این آیه مؤمن و پایبند بودند، آن را انکار کردند. ابوبکر در حقیقت در مقابل این آیه ایستاده و آن را نمی پذیرد نکته دیگر این است که ائمه هم در همان جلسه به دنبال اثبات صداقت حضرت زهرا بودند.
این استاد قرآنی بیان کرد: دلیل دیگر این است که آن ها شهادت امام علی را هم نپذیرفتند. امام علی در آیه مباهله به عنوان نفس پیامبر معرفی شده بود و تمام این نکات در مستندات کتاب های اهل سنت موجود است . حتی شهادت امام علی، که شاهدی بر صداقت او است، را نپذیرفتند. در واقع، این افراد هیچ یک از حقایق و سخنان پیامبر را قبول نکردند و به طور واضح این مسائل را نادیده گرفتند. حضرت علی با وقاحت تمام به آن ها اعتراض کرد که چرا شهادت اهل صداقت را نمی پذیرید. در نهایت، مظلومیت حضرت علی و حضرت زهرا به حدی رسید که آن ها مجبور شدند از خلیفه تقاضا کنند که شهادت اهل را بپذیرد، اما ابوبکر به راحتی بر ادعاهای خود اصرار ورزید و نه تنها صداقت حضرت زهرا را نپذیرفت، بلکه حتی شهادت افرادی مانند ام ایمن را که پیامبر به او وعده بهشت داده بود، رد کرد. چه بسا که پیامبر به کسی وعده بهشت نمی دهد، مگر اینکه به لحاظ صداقت و ایمان و عمل در حدی باشد که شایسته این وعده باشد.
وی بیان کرد: براساس مرور این مسائل، به وضوح مشخص می شود که آن ها نه تنها سخن پیامبر را قبول ندارند، بلکه بر ادعاهایی که به وضوح با قرآن تعارض دارد، اصرار می ورزند. پیامبر هنگامی که در تصرف این اموال بوده، به این معناست که این اموال عمومی نیستند و بلکه در اختیار پیامبر قرار دارند. اما ما مشاهده می کنیم که پیامبر برخی از این اموال را وقف کرده یا فدک را به حضرت زهرا بخشیده است. این وقف و بخشش نشان دهنده مالکیت پیامبر بر این اموال است. اگر مال عموم مسلمانان بوده، پیامبر نمی توانسته آن را وقف کند؛ زیرا وقف امور عمومی جایز نیست و وقف باید در امور شخصی باشد. بنابراین، ادعای ابوبکر در این خصوص نه تنها با شواهد تاریخی سازگار نیست بلکه حتی با آیات و روایات نیز نمی خواند.
نوروزی ادامه داد: پس از اینکه حضرت زهرا دیدند ابوبکر حاضر نشد فدک را به عنوان هبه پیامبر به او بپذیرد، او این موضوع را تحت عنوان «ارث» مطرح کردند و گفتند فدک ملک پیامبر است. یعنی حالا که شما نمی پذیرید که پیامبر در زمان حیاتش آن را به من بخشیده، من باید ارث پیامبر را از شما مطالبه کنم. در واقع، بحث ارث مهم تر و جامع تر از بحث هبه است زیرا ارث شامل تمام اموال می شود. بنابراین حضرت زهرا به عنوان ارث فدک را مطالبه کردند که این موضوع دامنه وسیع تری دارد و به وضوح نشان می دهد که این اموال جنبه ارث داشتند.
عضو هیئت علمی دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم بیان کرد: شایان ذکر است که اینجا سه گروه برنده وجود دارند: یکی حضرت زهرا، یکی عباس عموی پیامبر، و یکی همسران پیامبر. سهم همسران پیامبر یک هشتم اموال است، در حالی که حضرت زهرا تنها وارثی است که تقریباً نصف ارث را به عنوان فرض دریافت می کند و بقیه اموالم به عنوان رد به او می رسد. بنابراین، حضرت زهرا مهم ترین وارث پیامبر است که بخش عمده ای از اموال به او خواهد رسید. جالب است که حتی این ارث هم به این سه گروه داده نشد. اهل سنت ادعا می کنند که با وجود عموی پیامبر، ارثی در واقع به او نرسید، و ابوبکر در آن جلسه تأکید کرد که من این اموال را مانند پیامبر در اختیار شما قرار می دهم، اما در نهایت این کار را هم انجام نداد. نکته دیگر این است که این قضیه یک موضوع خانوادگی است و نیازی به مراجعه به حاکم ندارد. فرض کنید شخصی مالی دارد؛ وقتی وراثت بین آن ها بدون اختلاف است، نیازی به مراجعه به حاکم نیست و آن ها بین خودشان تقسیم می کنند. اما در مورد ارث بردن فدک، می بینیم که اجازه چنین کاری را ندادند و فدک را از حضرت زهرا گرفتند. از این رو، ابوبکر برای اینکه اجازه ندهد که فدک به عنوان ارث به حضرت زهرا برسد، یک حدیث جعلی را مطرح کرد. او گفت که پیامبر فرموده اند: «ما انبیا چیزی را به ارث نمی گذاریم» و بدین ترتیب قضیه را منتفی کرد. ابوبکر با این جعل حدیث تلاش کرد تا حق حضرت زهرا را نادیده بگیرد و در واقع موضوع ارث را انکار کند. نقد این روایت از جهات مختلف قابل بررسی است. نکته اول این است که شواهد زیادی داریم، از جمله شواهد قرآنی و روایی، که نشان می دهد این اموال مانند فدک متعلق به پیامبر بوده و او می توانسته آن ها را به هر شکلی که می خواهد کنار بگذارد، یا به کسی ببخشد یا وقف کند. ابوبکر ادعا می کرد که پیامبر پس از تامین نیازهای خود، بقیه را برای مصالح عمومی مسلمانان صرف می کرد و این حق به خلیفه منتقل شده است. در حالی که این استدلال در صورتی صحیح است که این اموال عمومی باشند، در غیر این صورت فدک، اموال خاص پیامبر بوده و نمی توانسته به کسی منتقل شود.
وی ادامه داد: از طرف دیگر، اگر این اموال عمومی بودند، نیازی به جعل حدیث نبود . همچنین همانطور که اشاره کردیم، سه گروه نزدیک به پیامبر، یعنی حضرت زهرا، عباس عموی پیامبر و همسران پیامبر، در تلاش برای دریافت حق خود بودند . همسران پیامبر وقتی دیده اند که ابوبکر با حضرت زهرا رفتار نادرستی دارد، به عثمان مراجعه کردند تا سهم خود را بگیرند. این بدان معناست که اگر واقعا چنین حدیثی وجود داشت، افراد نزدیک به پیامبر دیگر نیازی به مطالبه ارث نداشتند، و این امر خود نشان دهنده این است که حدیث جعلی است. ضمن این که طبق شواهد تاریخی، برخی از لوازم شخصی پیامبر به ارث رسیده است. بنابراین اگر این حدیث درست باشد، دیگر دلیلی برای این امر وجود ندارد. نتیجه گیری ما این است که این حدیث جعلی به دلیل مصادره اموال پیامبر ساخته شده است. اگر پیامبر واقعا چنین موضوعی را مطرح کرده بود، باید افراد زیادی از صحابه از آن مطلع می بودند. همچنین همسران پیامبر به دنبال حق خود بودند و این دلیلی دیگر بر جعلی بودن حدیث ابوبکر است . این تصرف اموال جنبه سیاسی نیز داشت؛ یعنی این افراد به خاطر حفظ پایه های خلافت خود، فدک و این اموال را گرفتند و می خواستند مشروعیت حکومت خود را به اثبات برسانند. اهل بیت را نیز در تنگنای اقتصادی قرار دهند تا نتوانند در مقابل حکومت بایستند.
این استاد قرآنی تصریح کرد: در مخالفت با این حدیث جعلی، بنا به گزارش های علمای اهل سنت، در همان جلسه حضرت زهرا این حدیث را انکار کردند و گفتند که این صحبت ابوبکر مخالف قرآن است. به هر حال، آن ها نمی توانستند با آیات قرآن مخالفت کنند. حضرت زهرا به آن ها گفت که این حدیث بر خلاف قرآن است و ما روایات متواتری از پیامبر داریم که هر حدیثی که مخالف قرآن باشد باید دور انداخته شود. در قرآن نیز در سوره نساء آیه یازده و دیگر جاها مطرح شده که فرزندان پیامبر مانند سایر فرزندان حق ارث دارند. از آنجایی که این حدیث با قرآن در تضاد است، پذیرفته نمی شود. اشکال دیگر این حدیث به اعتبار سندی آن بازمی گردد، زیرا تنها از طریق ابوبکر نقل شده و اگر صحت داشت، باید افراد دیگری از جمله همسران پیامبر نیز از آن مطلع می بودند.
نوروزی تصریح کرد: همان طور که که اشاره کردیم، همسران پیامبر هم به دنبال حق خود بودند. نهایتا، این موارد نشان می دهد که این حدیث جعلی است و نقض کننده اصول قرآنی و تاریخی بوده و دلیل دیگری بر نادرستی ادعای ابوبکر به شمار می رود. نوشتن پیامبر بعد از فتح مکه درباره خون عقیل که بدون اجازه فروخته شده بود، نشان می دهد که پیامبر آن را پس نگرفت؛ زیرا این ها مسائل مالی و اقتصادی برایشان مهم نبود. امام علی (ع) نیز به این موضوع پیگیری نکردند. این اقدام حضرت علی در واقع یک نوع اعتراض و نارضایتی به برخورد ابوبکر با حضرت زهرا بود. لذا حضرت علی در زمان خلافتش به گونه ای نبود که به اعتقاداتشان تغییر بدهند. در واقع، حضرت در نامه 45 نهج البلاغه به قضیه فدک اشاره کردندک. حضرت علی در نامه ای که به عثمان بن حنیف انصاری، فرماندار خود نوشته بودند، ناراحتی خود را از شرکت او در یک مهمانی اشرافی با غذاها و میوه های تجملاتی بیان کردند و در یک قسمت از این نامه به این نکته اشاره کردند که از آنچه آسمان بر من سایه انداخته، تنها فدک در دست ما بود که گروهی بر آن بخل ورزیدند و ما نیز از روی سخاوت آن را رها کردیم و خداوند نیکوترین حاکم است. سپس فرمودند: «مرا با فدک و غیر فدک که فردا در قبر قرار خواهد گرفت، چه می گذارید». این جمله به حقانیت ایشان در قضیه فدک اشاره دارد، اما دیگر موضوع را پیگیری نکردند. در زمان معاویه نیز فدک به مروان بن حکم و دیگران داده شد. مروان در دوره حکومتش، فدک را به فرزندان خود، عبدالملک و عبدالعزیز داد و پس از عبدالملک نیز به فرزندانش بخشیده شد. نوشتن این مطلب که عمر بن عبدالعزیز، شخصیت مثبتی در تاریخ، در زمان خلافتش آن را به حسن بن حسن (ع) یا به نقلی به محمد بن علی باقر (ع) بازگرداند، نشان دهنده این وضعیت است. اما پس از عمر بن عبدالعزیز، یزید بن عبدالملک آن را پس گرفت. در زمان خلفای عباسی نیز، صفا، اولین خلیفه عباسی، آن را به عبدالله بن حسن بن حسن (ع) از فرزندان امام حسن بخشید، اما در زمان خلیفه بعدی، هادی، آن را دوباره مصادره کردند.
وی افزود: در زمان مأمون نیز گزارش شده است که سندی تنظیم شده که به موجب آن فدک به حضرت زهرا برگردانده شود. مأمون دستور داد که فدک به محمد بن یحیی بن حسین بن زید بن علی (ع) داده شود و این فدک تا زمان متوکل در تصرف فرزندان حضرت زهرا بود، اما متوکل آن را نیز گرفت و در واقع بیشتر در دست خلفا باقی ماند. جمع بندی این است که علی رغم شواهد تاریخی، روایی و آیات قرآن، فدک بخشی از ارث پیامبر به فاطمه زهرا (س) بود که متأسفانه بعد از رحلت پیامبر نادیده گرفته شد و حق مسلم آن ها از آن ها گرفته شد. با این حال، علی رغم احتجاجات و دلایل مختلف، این افراد با وقاحت تمام سخنان حضرت زهرا را نپذیرفتند و شاهدان آن را قبول نکردند. حضرت زهرا موضوع ارث را مطرح کردند، ولی ابوبکر حدیث جعلی را مطرح کرد که پیامبران چیزی به ارث نمی گذارند. در عین حال، هیچ کس از این حدیث خبر نداشت و فقط ابوبکر و عمر نقل کرده بودند.
عضو هیئت علمی دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم گفت: متأسفانه در سایه سکوت خواص و بی بصیرتی آن ها، این ظلم ها بر اهل بیت روا داشته شد. ما باید مدافع اهل بیت و ولایت آن ها باشیم و اجازه ندهیم که امروز نیز در فضای مجازی حقانیت آن ها زیر سوال برود و حرف هایی زده شود که حقیقت نداشته باشد.
انتهای پیام
{{name}}
{{content}}